إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • همانگونه که دربارهی تاریخ دورانهای تاریک اروپا خواندهایم و شنیدهایم که چگونه نهادهای کهنوتی، قضاوت بر عقاید گروههایی از افراد ـ به ویژه دانشمندان و فیلسوفان و متفکران روشنفکر ـ و نیز سوزاندن بعضی کتابها و تحریم پارهای نظریات و مبارزه با تعدادی از اختراعات و اکتشافاتِ علمی و نظری را به سلطهی دینی مستند میکردند، همانا جوامع اسلامی نیز ـ جوامعی که آنها هم دوران تاریکِ مختص به خود را دارند ـ هرگاه با شیوع پدیدهی «سلطهی دینی» قرین شدند شاهد صفحات سیاهی شبیه به دوران تاریک قرون وسطا بودند.

    در همین چارچوب است که نمونههایی از محنتهای فلاسفه و متفکران مسلمان و حتی محنتهای مکاتب و جریانات اسلامی، به اذهان متبادر میشود: